مطالب ویژه

بهترین فیلم و سریال های سایت

آرشیو

ویجی دی ال

بیل گیتس + تحصیلات + ثروت

دیدگاه: ۰
نویسنده: admin1
تاریخ انتشار: 29 بهمن 1394

مرسی دانلود | بیل گیتس + تحصیلات + ثروت

زندگینامه بیل گیتس و شرکت مایکروسافت

بیل گیتس + تحصیلات + ثروت

بیل گیتس + تحصیلات + ثروت

بیل گیتس (Bill Gate ) چهره ای ارزشمند و شاخص در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات کسی که نبوغ و استعداد ذاتی اش را در مسیر مورد علاقه اش ادامه داد.بیل گیتس کسی بود که تحولی عظیم و بنیادی در تحول و پیشرفت کامپیوتر داشت.بیل گیتس با تمام تلاش و پشتکاری که داشت شرکت بزرگ مایکروسافت را در دست گرفت و اکنون به یک اعجوبه در جهان تبدیل شده و چهره ای دوست داشتنی و شاخص می باشد.

* گیتس در سیاتل بزرگ شد و قد کشید. او پسر یک وکیل دادگستری است و در بچگی بسیار باهوش و پردردسر بود. پدر و مادرش هزینه تمام کتابهایی که او می خواست را پرداخت می کردند. سن یازده سالگی اوج شکوفایی فکری او بود.

* ۱۳ ساله بود که به مدرسه Lakeside در سیاتل بود و برای نخستین بار با کامپیوتر آشنا شد. آقای گیتس از مدرسه اش به نیکی یاد می کند و آنجا را نقطه شروع ایده ای می داند که با دوستش پل آلن در آنجا به آن رسید و دیگران با آن موافق نبودند.

* بعد از Lakeside نوبت دانشگاه هاروارد بود که پذیرای بیل جوان و باهوش باشد. در آنجا با بالمر آشنا شد. وی فقط دو سال در هاروارد بود و پس از دو سال آنجا را ترک کرد تا به همراه پل آلن به سراع راه اندازی مایکروسافت برود.

* آنها ورژنی از BASIC را برای MITS Altair به عنوان اولین کامپیوتر شخصی ساختند. BASIC یک زبان برنامه نویسی بود. آنها شرکتشان را در سال ۱۹۷۰ به واشنگتن منتقل کردند. آلن در سال ۱۹۸۲ مایکروسافت را ترک کرد.

* در سال ۱۹۸۰ گیتس بالمر را از Procter & Gamble قاپید. بالمر نخستین مدیر حرفه ای مایکروسافت بود. گیتس در واقع با دادن بخشی از سهام شرکت به بالمر او را اغوا کرد!

* در سال ۱۹۸۰ شرکت IBM مایکروسافت را اجاره کرد تا برایش سیستم عامل کامپیوتر بسازد. مایکروسافت سیستم عاملی به نام Q-DOS از شرکت تکنولوژی سیاتل خرید و آن را به IBM فروخت. نام این سیستم عامل به MS-DOS تغییر کرد و خیلی زود به سیستم عامل کامپیوترها تبدیل شد.

* استیو جابز شروع به ابراز لطف به گیتس می کند. سخت است که اولین دیدار گیتس و جابز را تاریخ برایش تعیین کرد، اما با این حال مایکروسافت بسیاری از پول هایش را خرج سیستم عامل برای اپل می کرد. وقتی جابز مکینتاش را می ساخت، به سیاتل رفت تا گیتس را قانع کند برای مک سیستم عامل بسازد. روابطشان تا چند سال خوب پیش رفت.

* در سال ۱۹۸۳ مایکروسافت برای اولین بار طرح ویندوز را پیش کشید. ویندوز خیلی شبیه مکینتاش بود و همین امر باعث عصبانیت زیاد جابز و داد و فریادهایش بر سر گیتس شد. او می گفت که من به گیتس اعتماد کردم، اما گیتس دزدی کرد.
* سال ۱۹۸۵ مایکروسافت ویندوز را به بازار عرضه کرد. فروش سالانه ویندوز به نقطه ای رسید که ۱۴۰ میلیون دلار فروش سالانه برایش ثبت شد.

* در سال ۱۹۸۶ ویندوز برای استفاده عموم آزاد شد. سهام مایکروسافت بین سال های ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۶ افزایش صد برابری در ارزش را تجربه کرد.

* ویندوز باید اوج گرفتنش را مدیون این بداند که گیتس سیستم عاملی را ساخت که امتیاز انحصاری اش دست خودش است. سال ۱۹۹۰ نیز آفیس و ویندوز ۳ را عرضه کرد که هر دو جهانی شدند.

بیل گیتس + تحصیلات + ثروت

بیل گیتس + تحصیلات + ثروت

* در سال ۱۹۹۴ گیتس با ملیندا فرنچ، یکی از کارمندان مایکروسافت ازدواج کرد. آنها هم اکنون سه فرزند دارند و با هم یک بنیاد خیریه به نام خودشان را اداره می کنند.
* گیتس در سال ۱۹۹۵ ویندوز ۹۵ را عرضه کرد. او مایکروسافت را هدایت کرد تا به اوج رسید.

* او در دهه ۱۹۹۰ یک خانه بزرگ برای خود ساخت. مالیاتی که به این خانه تعلق می گرفت ۱ میلیون دلار بود.
* سال ۱۹۹۵ بود که گیتس ثروتمندترین فرد جهان شد. او هر سال در بین ثروتمندترین هاست.

* در سال ۱۹۹۷ مایکروسافت ۱۵۰ میلیون دلار روی اپل سرمایه گذاری کرد. این سرمایه گذاری اپل را از مرگ حتمی نجات داد.
* پای گیتس در سال ۱۹۹۸ به خاطر انحصاگرایی در زمینه نرم افزار به دادگاه باز شد.

*  حول و حوش سال ۲۰۰۲ او به یک تیم گلف یعنی آگوستا نشنال پیوست.
* در سال ۲۰۰۴ او به هیئت مدیره برکشایر هاتاوای پیوست. این شرکت سرمایه گذاری، متعلق به دوست اقای گیتس یعنی وارن بافت معروف است.

* در سال ۲۰۰۸ از کارهای اجرایی فاصله گرفت و به یک مدیر نظارتی تبدیل شد.

* در دهه ۲۰۰۰ بنیاد خیریه خانواده گیتس اقدامات خوبی مثل ریشه کنی فلج اطفال، تلاش برای کاهش موارد ابتلا به مالاریا، مبارزه با ایدز و کارهای بسیار دیگری را انجام داد. همین اقدامات باعث محبوییت بیشتر آقای گیتس در میان مردم شده است.
منبع:banki

**************mer30download.com**************

گیتس از همان ابتدا و خیلی زود دریافت که اگر بخواهد فکرش را به نتیجه برساند، لازم و ضروری است که یک استاندارد صنعتی ایجاد شود. او همچنین می‌‌دانست که اگر هر کسی زودتر و قبل از همه به آنجا برسد فرصت و شانس مهم‌تری برای داشتن قدرت در صنعت کامپیوتر را خواهد داشت. ثروت گیتس به اندازه‌ای است که خارج از درک ماست و این خود هم مایه رشک ما است و هم کنجکاوی ما را برمی‌انگیزاند اما آنچه مهم می‌‌نماید شیوه کسب و کار گیتس است که در آن گیتس به مدیران هشدار می‌‌دهد؛ (به همه کسب و کارها هشدار می‌‌دهم حتی اگر تاکنون در صنعت خود بی‌‌رقیب هستید، ممکن است به زودی مورد هجوم بازیگران داد و ستد اینترنتی قرار بگیرید!) در واقع گیتس پدیده قرن بیستم یعنی بزرگ‌ترین غول کامپیوتری است که طلوع برق‌آسای وی همراه با شهرت و اقبالش، موید ظهور یک نظم تجارت جهانی جدید است. در این نوشتار برآنیم تا به توصیه‌های بیل گیتس برای موفقیت در کسب و کار اشاره کنیم تا با شیوه کسب و کار و رازهای موفقیت این غول کامپیوتری آشنا شویم، چرا که خیلی از مردمان جهان نمی‌‌دانند و یا نمی‌‌توانند از کسب و کار خود بهره لازم را ببرند و به سوددهی برسند.

زندگینامه

ویلیام هنری گیتس‌سوم، مشهور به بیل گیتس (Bill Gates) رئیس و موسس شرکت مایکرو‌سافت، در ۲۸ اکتبر۱۹۵۵ در یک خانواده متوسط  و در کنار دو خواهرش در شهر سیاتل امریکا متولد شد.
Bill Gates1


گیتس در خانواده‌ای به دنیا آمد که از تاریخی غنی در تجارت و سیاست و خدمات اجتماعی سرشار بود. پدرش ویلیام هنری گیتس دوم وکیل دادگستری و یکی از سرشناسان شهر سیاتل بود و مادر او آموزگار مدرسه و یکی از اعضای هیأت مدیرهٔ یونایتد وی اینترنشنال (United Way International) بود که در امور خیره نیز فعالیت داشت. گیتس از همان دوران کودکی روحیه رقابت‌طلبی خود را نشان داد و سعی می‌کرد در هر زمینه‌ای از دوستان خود پیش باشد. وی تحصیلات ابتدایی را در مدرسه عمومی پشت‌سر گذاشت و در آنجا بود که با کامپیوتر آشنا شد.

گیتس در کودکی بیشتر وقت خود را در کنار مادربزرگ خود گذراند و از او تاثیر بسیار گرفت. او از همان دوران کودکی خود روحیه رقابت طلبی خود را نشان داد و سعی می کرد تا در هر زمینه ای از دوستان خود پیش باشد.
گیتس تحصیلات ابتدای خود را در مدرسه عمومی Lakeside پشت سر گذاشت و در آنجا بود که با کامپیوتر آشنا شد.در آغاز یکی سالهای تحصیلی مسئولان مدرسه Lakeside تصمیم گرفتند با کمک خانواده دانش آموزان, یک ترمینال کامپیوتر اجاره کنند و در اختیار دانش آموزان قرار بدهند. در این هنگام بیل گیتس با کامپیوتر آشنا شد و به سرعت در استفاده از آن مهارت کسب کرد و در سیزده سالگی اولین نرم فزار خود را که یک بازی ساده بود نوشت.
گیتس به همراه دوست خود پل آلن (Paul Allen ) که دو سال از گیتس بزرگتر بود و در زمینه سخت افزار کامپیوتر هم مهارت داشت , بیشتر وقت خود را به برنامه نویسی در اطاق کامپیوتر Lakeside میگذراند. گیتس در سال ۱۹۷۳ وارد دانشگاه هاروارد شد و در آنجا با استیو بالمر (Steve Ballmer) که در حال حاضر رئیس قسمت اداری مایکروسافت است آشنا شد.
گیتس زمانی که در هاروارد بود یک نسخه از زبان BASIC را برای کامپیوتر MITS Altair طراحی کرد. بیل گیتس در سال ۱۹۷۵ به همراه دوست دوران کودکی خود پل آلن شرکت کوچکی بنام Microsoft با شعار “در هر خانه یک کامپیوتر” ایجاد کرد.مایکروسافت انواع زبانهای برنامه سازی را برای کامپیوترهای مختلف تولید میکرد.

در آن زمان مایکروسافت فقط ۴۰ کارمند داشت که شبانه روز بشدت کار میکردند و کل فروش آن فقط ۲.۴ میلیون دلار در سال بود. در سال ۱۹۸۰ شرکت IBM برای اینکه از بازار کامپیوترهای شخصی عقب نماند تصمیم گرفت تا کامپیوتر خود را که PC نام گرفت و کامپیوترهای امروزی نیز مبتنی بر آن هستند , بسازد و وارد بازار کند. IBM تصمیم گرفت تا کار نرم افزار آن را به عهده شرکت دیگری بگذارد. این بود که شاهین خوشبختی بر دوش مایکروسافت نشست و IBM قراردی با شرکت کوچک مایکروسافت بست تا نرم افزارهای سازگار با کامپیوترهای شخصی IBM تولید کند.کامپیوتر های جدید IBM از پردازنده های ۱۶ بیتی ۸۰۸۸ شرکت اینتل استفاده میکرد. بنابراین مایکروسافت برای فروش زبانهای برنامه سازی خود به یک سیستم عامل ۱۶ بیتی نیاز داشت.

در آن زمان شخصی بنام تیم پاترسون در کارگاه خانه خود یک کامپیوتر ۱۶ بیتی کوچک ساخته بود و برای آن یک سیستم عامل ساده ۱۶ بیتی نوشت که نام DOS 86 را برای آن انتخاب کرده بود. بیل گیتس کلیه حقوق سیستم عامل DOS 86 را با قیمت ۷۵ هزار دلار بدست آورد.
بیل گیتس و پل آلن سیستم DOS 86 را متناسب با کامپیوتر های شخصی IBM تغییر دادند و امکانات بیشتری را به آن افزودن و از آن یک سیستم عامل قوی ۱۶ بیتی ساختند. مایکروسافت این سیستم عامل را MS-DOS نامید. MS-DOS برروی کامپیوترهای شخصی IBM جای گرفتند و IBM درصدی از فروش کامپیوترهای PC خود را برای استفاده از MS-DOS به مایکروسافت می پرداخت. و رفته رفته امپراتوری آقای بیل گیتس بر روی MS-DOS بنیان نهاده شد.

بعدها مایکروسافت با تولید سیستم عامل گرافیکی Windows و محصولات موفق دیگر گامهای بزرگتری بسوی موفقیت برداشت.طبق آخرین آمار بیش از ۹۵ درصد از دارندگان کامپیوترهای شخصی در سراسر جهان از محصولات مختلف مایکروسافت استفاده میکنند. درحال حاضر بیل گیتس با بیش از ۵۰ میلیارد دلار, ثروتمندترین مرد دنیا شناخته شده است.
او این مقام را چندین سال است که حفظ کرده. یکی از دلایل موفقیت مایکروسافت به گفته خود گیتس استخدام افراد با هوش در این شرکت است.گیتس زمانی که فقط ۱۹ سال داشت مایکروسافت را مدیریت میکرد.او بقدری کار میکرد که حتی گاهی چند روز محل کار خود را ترک نمی کرد و به همراه کارمندان خود بسختی برروی پروژه های مختلف و سفارش مشتریان کار میکرد.

بیل گیتس در ژانویه ۱۹۹۴ میلادی با خانم ملیندا فرنچ از کارمندان مایکروسافت ازدواج کرد. ملیندا اهل دالاس در ایالت تگزاس آمریکا است. این زوج دارای سه فرزند به نامهای جنیفر کاترین گیتس (۱۹۹۶ میلادی)، روری جان گیتس (۱۹۹۹ میلادی) و فوب ادل گیتس (۲۰۰۲ میلادی) هستند.

Bill Gates2

خانه بیل گیتس یکی از مدرن‌ترین و گران‌ترین خانه‌های جهان بوده که در کنار تپه می‌باشد و منظره‌ای رو به دریاچه واشنگتن در مدینا واقع در واشنگتن دارد. بر طبق برآورد مجموعه خانه و زمینش معادل ۱۲۵ میلیون دلار ارزش دارد و مالیات آن در حدود ۱ میلیون دلار در سال می‌باشد. همچنین در بین دارایی‌های بیل گیتس، مجموعه‌ای از نوشته‌های لئوناردو داوینچی موجود می‌باشد که او در سال ۲۰۰۴ به مبلغ ۳۰.۸ میلیون دلار در یک حراجی خریداری کرده‌است. آدرس ایمیل بیل گیتس بطور گسترده‌ای در دنیا پخش شده‌است و در حدود ۴ میلیون ایمیل در سال ۲۰۰۴ دریافت کرده‌است که بیشتر آنها اسپم می‌باشند. به گفته او در بین ایمیلهای دریافتی تعداد زیادی مربوط به پیشنهادهایی برای پولدار شدن می‌باشد که اگر آزاردهنده نباشند حداقل خنده‌دار است.
بیل گیتس بهمراه همسر خود چندین موسسه خیره در سراسر دنیا تاسیس کرد.هم اکنون بیل گیتس همراه همسر و فرزندان خود در شهر سیاتل ساکن است.

پدیده گیتس
بیل گیتس در سن ۴۳ سالگی ثروتمندترین مرد جهان بود. او از سن ۲۰ سالگی تاکنون رئیس شرکت مایکروسافت بوده است که ارزش آن چیزی در حدود ۵۰ بیلیون دلار است (گرچه خود گیتس تاکید دارد که بیشتر پول وی در سهام مایکروسافت صرف شده) و ثروت او به اندازه‌ای است که خارج از درک مردم است. به این دلیل ثروت وی هم مایه رشک ما است و هم کنجکاوی ما را برمی‌انگیزاند.
گیتس پدیده قرن بیستم یعنی بزرگترین غول کامپیوتری می‌باشد. دوستان و آشنایان از قدرت پول وی شگفت‌زده شده‌اند و این شگفت‌زدگی موجب سرگرمی متداول دربارها و رستوران‌ها گردیده است. این باور که هرگز رهبر تجاری دیگری آنقدر پول نداشته جالب و وسوسه‌انگیز است. درواقع، افراد بازرگان خیلی ثروتمندی از قبیل هنری فورد و جان دی راکفلر وجود دارند ولی ثروت گیتس فقط بخشی از جذابیت اوست. طلوع برق‌آسای گیتس همراه با شهرت و اقبال وی موید ظهور یک نظم تجاری جهانی جدید است نظمی که تحت تسلط رده دیگری از رهبران تجاری قرار دارد. می‌توان آنها را آدم‌های غیرحرفه‌ای در امور کامپیوتر یا Nerds نامید ولی آنها چیزهایی را می‌دانند که بیشتر ما از آنها آگاهی نداریم. آنها نیروی بالقوه فن‌آوری جدید را به گونه‌ای درک می‌کنند که مدیران همه فن حریف سنتی فکرش را هم نمی‌توانند بکنند. آنها در مورد چیزهایی که ما واقعا درک نمی‌کنیم خیلی خیلی زیرک‌اند و این زیرکی همه ما را ناراحت می‌کند.
وقتی که نوبت به آینده می‌رسد آنها آن را به دست می‌آورند ولی ما به دست نمی‌آوریم. گیتس که از نظر فنی باسواد و از لحاظ روشنفکری نخبه‌گراست نشانه‌ای از رهبران آتی می‌باشد. گرچه او در رد موند واشنگتن مستقر است احتمالا می‌توان وی را از بزرگترین بازرگانان ناحیه سلیکون ولی (Silicon Valley) نامید. از نظر برخی‌ها در شرکت مایکروسافت او یک چهره صوفیانه و تقریبا مذهبی است در حالی که از نظر دیگران در صنعت او ضدمسیح است. هر دو نظر غیرمتعارف به نظر می‌رسد ولی جای تردید نیست که نفوذ او تا چه اندازه قدرتمند می‌باشد. (با این همه سروصدا که درباره سوءاستفاده ادعایی از قدرت انحصار شده فراموش کردن آنچه در گذشته در دهه ۱۹۷۰ بر سر شرکت آی‌بی‌ام آمد و هدف تحقیقات ضد تراست بود، آسان می‌باشد). با همه این احوال، حافظه ضعیف می‌شود. امروزه ما شرکت آی- بی- ام را در مقایسه با شرکت مایکروسافت مقدس‌تر تلقی می‌کنیم. ماهیت قدرت چنین است. یعنی ما از آنچه کمتر درک می‌کنیم ترس بیشتری داریم.
شما در شیوه مدیریت گیتس سرنخی از سبک رهبری در دانشکده‌های بازرگانی نخواهید یافت. درواقع، استادان و کارشناسان مدیریت در مورد آنچه رئیس هیئت مدیره مایکروسافت و مدیر اجرایی آن را اینقدر موفق ساخته به طور عجیبی ساکت هستند. شاید هم احساس حقارت و بی‌اعتنایی می‌کنند. گیتس سرانجام هاروارد را که در آن تحصیل حقوق می‌کرد رها نمود. دانشگاهیان بیشتر رهبران تجاری سنتی یعنی مدیران اجرایی سنتی را ترجیح می‌دهند.
پس ما برای شناخت آنچه این امر را قابل توجه و مهم می‌سازد به کجا باید مراجعه کنیم؟ کجا بهتر از خود دانشنامه مایکروسافت یعنی Encarta است؟ در این دانشنامه تحت مدخل گیتس، ویلیام، هنری سوم آمده که «بیشتر موفقیت گیتس در توانایی وی نسبت به برگردان دیدهای فنی به استراتژی بازار و آمیختن خلاقیت با بینش فنی بستگی دارد. » سرانجام آنچه بیل گیتس را متمایز از هر رهبر تجاری دیگر در تاریخ می‌کند احتمالا نفوذی است که او بر زندگی‌های ما دارد. در حالی که قدرت غول‌های پیشین معمولا در یک بخش یا صنعت متمرکز بود، قدرت نرم‌افزاری مایکروسافت چنگ‌های خود را در هر حوزه‌ای از زندگی ما گسترانده است.
سلطان‌های رسانه‌ای مانند روبرت مرداک ما را ناراحت می‌کنند زیرا آنها قدرتی دارند که آنچه را که در روزنامه‌ها و تلویزیون‌هایمان ظاهر می‌شود کنترل می‌کنند. ولی نفوذ افرادی که نرم‌افزار را می‌نویسند غیرقابل پیش‌بینی است. دانشنامه Encarta که مایکروسافت تولید نموده فقط نمونه‌ای است از چند مورد که چگونه بیل گیتس و شرکتش در هر جنبه از زندگی ما نفوذ می‌کند. از این‌که ما از تسلط بازار نرم‌افزاری‌اش احساس ناراحتی کنیم تعجبی ندارد. این‌که از او بدگویی شود و مورد حمله قرار گیرد شگفت‌آور نیست. روی هم رفته، چندتا از رهبران تجاری فرصت بازنویسی تاریخ را پیدا می‌کنند؟
ولی در شرایط هوچی‌گری و ضدهوچی‌گری، بیل گیتس چه نوع فردی است؟ آیا او فردی تیزهوش است که اصولا فقط در کامپیوتر تیز و باهوش بوده و در زمان و مکان مناسب قرار گرفته، یا اینکه چیزی بدیمن‌تردرباره مردی وجود دارد که می‌توانست به راحتی در دهه بیست زندگی خود کناره‌گیری نماید یا بازنشسته شود ولی ترجیح می‌دهد که بیشتر روزها ۱۶ ساعت در روز کار کند.
داستان‌ها در مورد گیتس ریاضی‌دان نابغه و برنامه‌نویس کامپیوتر و درباره سایر گیتسها، بازرگان بی‌رحمی که برای شکست یا سرکوب رقابت با تمام توان بیرون می‌رود، به طور فراوان وجود دارد. تنها با جدا کردن واقعیت از خیال می‌توان شروع به کشف گیتس واقعی نمود. آنچه از این تحلیل به جا می‌ماند یک تصویر به مراتب پیچیده‌تر است.
این تنها یک داستان استعداد فنی و ثروت زیاد نیست، بلکه یک بینش قابل توجه تجاری و شور و شوق وسوسه‌انگیز برای بردن و پیروز شدن است. همچنین سرگذشتی است پیرامون یک سبک رهبری کاملا متفاوت از آنچه دنیای تجاری و کسب و کار قبلا به خود دیده است.
آنچه که بیل گیتس به رهبران تجاری آینده پیشنهاد می‌کند الگوی جدید است الگویی که ویژگی‌ها و مهارت‌هایی را که خیلی مناسب برای چالش‌های قرن بیست و یکم است گردهم می‌آورد. بیل گیتس با وجود همه خطاهایش مطالب زیادی برای یاد دادن نسل بعدی بازرگانان و مدیران دارد.
از زمان تشکیل مایکروسافت، گیتس این تصور خود را که روزی که روی هر میز و در هر خانه یک کامپیوتر باشد دنبال نموده است. (جالب اینکه شعار اصلی او عبارت بود از «روزی روی هر میز و در هر خانه یک کامپیوتر باشد که از نرم‌افزار مایکروسافت استفاده کند» ولی بخش آخر شعار این روزها از قلم افتاده چون که برخی افراد را ناراحت می‌کند)
اکنون با نگاهی به گذشته پی می‌بریم که گسترش کامپیوترهای شخصی از اداره به خانه تقریبا اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد.
بازاندیشی و بازنگری موضوع خیلی خوبی است ولی همانطور که گیتس نشان داده آینده‌نگری و دوراندیشی خیلی سودآورتر می‌باشد.
همچنین مهم است یادآور شویم که صفحات نمایش و صفحات کلید همه جا حاضر و فراگیرند که همه ما امروزه وجود آنها را بدیهی می‌پنداریم چند دهه قبل جزء داستان‌های علمی تخیلی بود. در دهه ۱۹۶۰ هنگامی که آینده‌گراها در آمریکا سعی کردند که روند شکل‌گیری اجتماع را در باقیمانده قرن پیش‌بینی کنند آنها طلوع و ظهور کامپیوتر شخصی (PC) را کاملا نادیده گرفتند. بنابراین این امر تصادفی نیست که گیتس جوان کتاب‌های علمی و تخیلی را به خود اختصاص دهد.
این‌که بیل گیتس به تنهایی مسبب بردن کامپیوتر شخصی به خانه‌ها و ادارات در سراسر دنیا باشد و یا اینکه هنری فورد بانی ظهور و پیدایش اتومبیل بوده، نادرست است. ولی وجه اشتراک آنها در این است که آنها نقش اصلی و محوری در تبدیل تصورات به واقعیت بازی کرده‌اند.
گیتس با دگرگونی مایکروسافت و تبدیل آن به یک بازیگر مهم در صنعت کامپیوتر و استفاده از جایگاه برتر جدید برای ایجاد بستری جهت رشد خیلی زیاد در برنامه‌های کاربردی فکر خود را به منصه ظهور گذاشت. گیتس از همان ابتدا و خیلی زود دریافت که اگر بخواهد فکرش را به نتیجه برساند، لازم و ضروری است که یک استاندارد صنعتی ایجاد شود. او همچنین می‌دانست که اگر هرکسی زودتر و قبل از همه‌ به آنجا برسد فرصت و شانس مهم‌تری برای داشتن قدرت در صنعت کامپیوتر خواهد داشت.
چند سال قبل از این که شرکت آی- بی- ام برای یافتن یک سیستم عامل در کامپیوتر شخصی جدیدش به گیتس نزدیک شود گیتس تاسف عدم وجود یک سیستم عامل مشترک را می‌خورد و پیش‌بینی می‌کرد که بدون یک سیستم عامل نیروی بالقوه کامپیوترهای شخصی شناخته نخواهد شد. مقاله‌هایی که در آن زمان نوشت خبر از آن می‌داد که این فکر را بیش از هرکس دیگری در ذهن داشته است.میگنا دات آی آر، با وجود آن، حقیقت این است که هنگامی که این فرصت دست داد گیتس آنچه را که می‌خواست به خوبی دید و آن را با هر دو دست گرفت. از آن موقع تاکنون او به همین نحو عمل کرده است.
در اوایل دهه ۱۹۸۰، گیتس طراح اصلی حرکت مایکروسافت از تولیدکننده زبان‌های برنامه‌نویسی به یک شرکت نرم‌افزاری متنوع تبدیل گردید که همه‌چیز از سیستم عامل نظیر ویندوز گرفته تا کاربردهایی مانند Excel, Word همچنین ابزارهای برنامه‌نویسی را تولید می‌کرد. در این فرآیند او صنعت کامپیوتر را دگرگون کرد.
آنهایی که از او انتقاد می‌کنند و او را متهم به گرایش‌های انحصارطلبانه می‌کنند ممکن است هر از چند گاهی درنگ نمایند و این‌که جایگاه انقلاب کامپیوتر شخصی در حال حاضر بدون دخالت به موقع و مصلحت‌جویانه بیل گیتس در کجا بود، فکر و اندیشه کنند. سرانجام، با تمام خطاهایش، جر و بحث کردن در مورد این ادعا که بیل گیتس نقش مهمی در هدایت دوران تکنولوژیکی جدید داشته سخت و دشوار است. همچنین یادآوری

شرکت مایکروسافت درآمدی معادل ۳۹.۷۹ میلیارد دلار در پایان سال مالی ۲۰۰۵ داشته‌است و در حدود ۶۱ هزار نفر کارمند در بیشتر از ۱۰۲ کشور جهان دارد. در پانزدهم جون سال ۲۰۰۶ شرکت مایکروسافت اعلام کرد که در ماه ژوئیه ۲۰۰۸ بیل گیتس از کار روزمره شرکت به منظور صرف زمان بیشتر در کار سلامت جهانی و آموزش در بنیاد بیل و ملیندا گیتس کنار خواهد رفت. بعد از ماه ژوئیه ۲۰۰۸ بیل دوباره به‌عنوان مدیر شرکت مایکروسافت و مشاور پروژه‌های توسعه کلیدی مایکروسافت باز خواهد گشت. دو سال فرصت لازم برای جابجایی تضمینی بر جابجایی آرام و با برنامه‌ای در وظایف روزانه بیل گیتس خواهد بود.در ماه جون ۲۰۰۶، ری اوزی در شغل سابق گیتس به‌عنوان مدیر طراح نرم‌افزار برگزیده شد و در کنار گیتس مشغول به کار در زمینه معماری تکنیکی و مسئول محصولات حذف شده شد. کرگ موندی به‌عنوان مدیر تحقیقات و مسئول برنامه ریزی در شرکت مایکروسافت برگزیده شد و در کنار بیل گیتس کار می‌کند .

این نکته ارزشمند است که برخلاف بسیاری از افراد خیلی ثروتمند جهان، او هنوز به دنبال تلاش برای معاش است.
متخصصان کامپیوتر آینده بسیار روشنی خواهند داشت
گیتس یکی از معدود مدیران موسس، اجرایی و فنی در صنعت کامپیوتر شخصی است که باقی مانده و از نظر تجاری موفق بوده است. او براستی یک کارشناس حقیقی و متخصص کامپیوتر است.
ویلیام هنری گیتس سوم در ۲۸ اکتبر ۱۹۵۵ در شهر سیاتل از ایالت واشنگتن به دنیا آمد. والدینش به خاطر وجود کلمه سوم در نامش او را «تری» نامیدند و اعضای خانواده هرگز او را با نام دیگری صدا نکردند. گیتس متفکری استثنایی بود به طوری که در سن ۸ یا ۹ سالگی دانشنامه خانوادگی را از اول تا آخر می‌خواند. (شرکتش یعنی مایکروسافت بعدا اولین دانشنامه روی دیسک فشرده را در دنیا به نام انکارتا (Encarta) منتشر کرد. ) ولی اولین هدیه واقعی او درباره ریاضیات بود که در آن ماهر بود.
بیل جوان همراه با شریک همیشگی و دوستش پل آلن قبلا و در سن ۱۲ سالگی شیفته کامپیوتر و درگیر پروژه‌های مختلف برنامه‌نویسی بود و برنامه‌نویسی را در سراسر دوره دبیرستان انجام می‌داد. او و آلن بعدا شرکت مایکروسافت را بنیان گذاشتند.
گیتس که دانش‌آموزی برجسته و باهوش بود برخلاف بیشتر کودکان باهوش، به نظر می‌رسید که در هر کاری که انجام می‌دهد بی‌نظیر است. شور و شوق وی برای بردن و برنده شدن از همان سنین اولیه معلوم و آشکار بود. در لیک ساید، در مدرسه خصوصی و نخبه‌گرای سیاتل که برخی از تیزهوش‌ترین دانش‌آموزان را در وست کوست آمریکا جذب می‌کند عشق وی به ریاضیات سبب دلبستگی و اشتغال ذهن او به کامپیوتر گردید. حتی در لیک ساید، بیل گیتس برجسته و ممتاز بود. از این‌رو بچه‌ها سربه‌سر او می‌گذاشتند زیرا او آشکارا خیلی باهوش‌تر از بقیه دانش‌آموزان بود.
به طوری که جیمز والاس و جیم اریکسون در کتابشان به نام هارد درایو خاطرنشان می‌کنند: «حتی در محیطی مثل لیک ساید که بچه‌های باهوش در خور احترامند، دانش‌آموزی به تیزهوشی گیتس از سوی تعدادی دیگر از دانش‌آموزان مورد تمسخر قرار می‌گیرد. »
بنابه گفته یکی از همکلاسی‌های گیتس که اکنون یک معمار برجسته در سیاتل است: «گیتس اغلب با بچه‌ها در اتاق کامپیوتر معاشرت می‌کرد. » او از نظر اجتماعی بی‌عرضه و در بین دیگران معذب بود. ذهن این پسر کاملا مشغول علاقه او به کامپیوتر بود. به ندرت دیده می‌شد که تنیس بازی کند ولی نه زیاد چیز دیگر. در ابتدا من از گیتس و سایرین در اتاق کامپیوتر ترس داشتم و تا حدی حتی آنها را به صورت بت در می‌آوردم. ولی بعدا متوجه شدم که آنها به قدری احمق هستند که نخواستم دور و بر آنها باشم. بخشی از علتی که من از کار کامپیوتری خارج شدم آنها بودند… آنها از نظر اجتماعی خیلی خشک و متکبر بودند و من واقعا نمی‌خواستم که اینطوری باشم. »
آیا مصداق ضرب‌المثل «گربه که دستش به گوشت نمی‌رسد می‌گوید بو می‌دهد» نیست؟ شاید این‌طور باشد. ولی آشکارا گیتس و همکلاسی‌هایش استثنایی بودند حتی طبق استانداردهای لیک ساید. تا سال سوم دبیرستان گیتس از نظر کامپیوتربازان جوان‌تر لیک ساید چیزی در حد یک کارشناس کامپیوتر محسوب می‌شد. او اغلب در اتاق کامپیوتر ساعت‌ها جلسه دادگاه برگزار می‌کرد و داستان‌هایی درباره مزاحمان بدنام کامپیوتری بیان می‌کرد.
گیتس و برخی از دوستان کامپیوتریش گروه برنامه‌نویسان لیک ساید را که اختصاص به یافتن فرصت‌های پولسازی برای استفاده از مهارت‌های تازه به دست آمده برنامه‌نویسی کامپیوتر داشت تشکیل دادند. اکنون الگویی در حال پیدایش بود. همانطور که بعدا گیتس اظهار داشته: «من طرح دهنده بودم. من فردی بودم که گفت بیایید دنیای واقعی را فراخوانیم و سعی کنیم که چیزی را به آن بفروشیم. » در آن موقع او ۱۳ ساله بود.
رابطه نزدیک و فنی قابل توجه با آلن به مدت دو سال در سال‌های آخر دبیرستان به نظر می‌رسد که در این زمان گسترش یافته باشد.
نقش آلن در داستان مایکروسافت و در محفل کوچک طرفداران لیک ساید که شرکت استخدام نموده اغلب دست کم گرفته می‌شود. گیتس، آلن، کنت ایوانز و ریچارد وی‌لند- دو عضو دیگر گروه برنامه‌نویسان لیک ساید- اغلب در تمام طول شب ابتدا به یک کامپیوتر کوچک (Minicomputer) که مالک آن جنرال الکتریک بود متصل بودند و بعدا به کامپیوتر شرکت کامپیوتر سنتر متصل گردیدند گاهی اوقات تا ساعات اولیه صبح به خانه نمی‌رسیدند. گیتس جوان که وقتش را این چنین صرف می‌کرد والدینش را نگران سرگرمی جدید پسرشان نمود. برای مدتی فعالیت‌های او را از ترس اینکه مبادا لطمه‌ای به درسش بزند متوقف کردند. تقریبا به مدت یکسال تمام، گیتس امتناع نمود. به عنوان نشانه‌ای از اشتهای سیری‌ناپذیر وی به دانش، توجه خود را به موضوع‌های دیگر معطوف کرد. در این دوره، او شماری زندگی‌نامه از جمله زندگی‌نامه ناپلئون و فرانکین روزولت را خواند. او گفت می‌خواستم بدانم که شخصیت‌های بزرگ تاریخ چگونه فکر می‌کردند. او همچنین کتاب‌های مربوط به کسب و کار، علوم و رمان را مطالعه نمود. یکی از کتاب‌های مورد علاقه وی «گیرنده در چاودار» نام داشت که او بعدا گزیده‌های بلندی از کتاب را برای دوست‌هایش از بر خواند.
هلدن کالفیلد که شخصیت اصلی بود یکی از قهرمان‌های او شد. ولی اجالتا هرگونه طرحی را که بیل جوان ممکن بود برای تشکیل یک شرکت نرم‌افزاری با دوست دبیرستانی‌اش و رفیق کامپیوتربازش به کار برد موقتا متوقف گردید. والدینش اصرار داشتند که او باید به دانشگاه برود؛ آنها احساس می‌کردند که همراه بودن او با دانشجویان دیگر برایش خوب است.
ضریب هوشی بالا و شور و شوق زیاد گیتس ورود او را به دانشگاه هاروارد حتمی نمود. در پاییز سال ۱۹۳۷ بدون این که سمت و سوی واقعی او مشخص باشد وارد معتبرترین محل یادگیری یعنی کمبریج، ماساچوست گردید.
بعدا او گفت که هاروارد رفت تا از افرادی که باهوش‌تر از او بودند چیز یاد بگیرد… و دلسرد و ناامید شد. اظهارنظر احتمالا به همان اندازه که در مورد خود عقیده بیل گیتس گفته می‌شود درباره هاروارد هم وجود دارد.
گیتس با انتخاب اولیه حقوق به عنوان رشته اصلی دانشگاهی ممکن است انتظار داشته که رد پای پدر حقوقدانش را دنبال کند. ولی درواقع، او علاقه چندانی به حرفه حقوق نداشت و پدر و مادرش در مورد اینکه پسر سرسخت آنها راه خود را خواهد یافت کمی شک داشتند. با وجود این، در رویاهای پرهیجان خود، هیچکدام از آنها نمی‌توانستند تصور کنند که چه راهی در پیش روی پسرشان خواهد بود.
همچنان که معلوم شد گرفتن مدرک از هاروارد مدنظر نبود. در سال ۱۹۷۵ در حالی که هنوز در دانشگاه بود، گیتس برای یک نسخه از زبان بیسیک (Basic) که نوعی زبان اولیه در برنامه‌نویسی کامپیوتر است بار دیگر گروه خود را با پل آلن تشکیل داد. گیتس در سال ۱۹۷۷ با توجه به آمادگی دنیای جدید تصمیم گرفت که هاروارد را رها کند و به طور تمام وقت در شرکت کوچک نرم‌افزار کامپیوتر که با دوستش تاسیس کرده بود کار کند. این شرکت مایکروسافت نامیده شد.

از ترک تحصیل در دانشگاه هاروارد تا شکلک کامپیوتر
ظهور مایکروسافت هم سریع بود و هم بی‌وقفه. گیتس به زودی ثابت کرد که فردی است با درک مفاهیم فنی همراه با غریزه‌های عالی بازرگانی. هنگامی که بیماری باعث شد که آلن شرکت مایکروسافت را در اوایل دهه ۱۹۸۰ ترک کند، جایگاه گیتس به عنوان رهبر محکم‌تر شد. در نیمه دوم دهه ۱۹۸۰، شرکت مایکروسافت محبوب مرکز معتبر مالی وال استریت (Wall Street) گردید. از بهای سهام ۲ دلار در سال ۱۹۸۶، سهام مایکروسافت تا نیمه اول سال ۱۹۹۶ به ۱۰۵ دلار افزایش یافت و گیتس را میلیاردر و بسیاری از همکارانش را میلیونر کرد.
اما افزایش بهای سهام شرکت مایکروسافت خبر از یک نظم کسب و کار جدید جهانی می‌داد. تام پیترز کارشناس مدیریت می‌گوید هنگامی که ارزش بازار مایکروسافت از ارزش بازار شرکت جنرال موتورز تجاوز نمود دنیای تجاری دگرگون شد. در خلال نوشتن این کتاب در ۱۶ سپتامبر سال ۱۹۹۸، ارزش شرکت مایکروسافت در بازار از ارزش شرکت بزرگ جنرال الکتریک (GE) فراتر رفت و بزرگترین شرکت آمریکا گردید که ارزش آن در بازار به ۲۶۲ بیلیون دلار رسید.
گیتس و مایکروسافت عمدتا جدا نشدنی‌اند.

فلسفه کسب و کار
سرگذشت مایکروسافت تقریبا سرگذشت یکی از شرکت‌هایی است که رشدی سریع و بی‌وقفه در یکی از رقابتی‌ترین صنایع جهانی داشته است. تحت رهبری بیل گیتس که شرکت را به کمک پل آلن در سال ۱۹۷۴ بنیان نهاد شرکت مایکروسافت با دو نفر آغاز به کار نمود و در حال حاضر بیش از ۲۰۵۰۰ نفر را در استخدام داشته و فروش آن افزون بر ۸/۸ بیلیون دلار در سال می‌باشد.

شرکت مایکروسافت موفقیت خود را ناشی از ۵ عامل زیر می‌داند:
– نگرش بلندمدت
– جهت‌دهی به نتایج
– کار گروهی و تلاش همه جانبه فردی
– دلبستگی به فرآورده‌های خود و مشتریان و
– گرفتن واکنش مشتری به طور پیوسته.
شرکت افراد خیلی باهوش و خلاق را استخدام می‌کند و با ایجاد شور و شوق آنها را در چالش مداوم و شرایط کار عالی نگه می‌دارد. (دادن سهام جور واجور نیز کمک خواهد کرد. ) با کمتر از ۸ درصد، تغییرات پرسنلی آن در صنعت فن‌آوری اطلاعات فوق‌العاده پایین است.
با ایجاد محیطی آرام و دانشگاهی و بیزاری از نشانه‌های موقعیت اجتماعی با نگرش پرتوقع نسبت به کارآیی و تامین مهلت‌ها متعادل می‌گردد. هنگامی که افراد شرکت را ترک می‌کنند، پژوهش مایکروسافت نظر می‌دهد که آنها به این علت این کار را کرده‌اند که چالش تمام شده است. ولی شاید آشکارترین آزمایش فرهنگ مایکروسافت این است که بسیاری از کارکنان اصلی و اولیه آن هنوز آنجا هستند و کار می‌کنند. افراد زیادی در سنین اواخر ۲۰ سالگی و اوایل دهه ۳۰ سالگی با استفاده از امکانات سهام شرکت میلیونر شده‌اند. آنها به راحتی می‌توانستند بازنشسته شوند یا کنار بروند ولی نرفتند.
به قول یک مدیر مایکروسافت «چه کار دیگری در زندگی خود می‌کردند؟ در کجا می‌توانستند این قدر سرگرمی و لذت داشته باشند؟»

رمز و رازهای موفقیت
با تحلیل دقیق، ده رمز که موفقیت شرکت مایکروسافت و مدیران اجرایی استثنایی آن را توجیه می‌کند، آشکار می‌گردد. رمزهای انجام کسب و کار به شیوه بیل گیتس به قرار زیرند:
۱– در مکان مناسب و زمان درست دست به کار بزن
نسبت دادن موفقیت مایکروسافت به یک شانس و اقبال فوق‌العاده یعنی تضمین قرارداد تامین سیستم عامل برای اولین کامپیوتر شخصی آی بی ام راحت و آسان است. ولی در این کار عوامل دیگری بیش از شانس و اقبال دخالت داشته است. گیتس اهمیت معامله آی بی ام را تشخیص داد. او می‌دانست که آن معامله می‌تواند تاریخ کاربرد کامپیوتر شخصی را دگرگون کند و او بیش از شش ماه به طور خستگی‌ناپذیری کار کرد تا شانس موفق بودن را به حداکثر برساند.

۲- عاشق فن‌آوری باش
یکی از مهم‌ترین جنبه‌های موفقیت مداوم مایکروسافت دانش و آگاهی فنی گیتس بوده است. کنترل تصمیم‌های کلیدی و مهم در این زمینه به عهده وی بوده و در بسیاری از مواقع او سمت و سوی فن‌آوری را خیلی روشن‌تر از رقبایش تشخیص داده و همچنین آماده بوده که راه را نشان دهد.

۳- هیچکس را زندانی خود مکن
گیتس رقیب سرسختی است. هر کاری که کرده برنده شده. به عنوان یک معامله‌گر، این کار او را یک مذاکره کننده فوق‌العاده انعطاف‌ناپذیر می‌سازد. او استخوانی لای زخم باقی نمی‌گذارد و به طور آشکار در مورد رقبای کاری صحبت می‌کند.

۴- افراد خیلی باهوش را استخدام کن
«افراد دارای بهره یا ضریب هوشی بالا» اصطلاحی است در مایکروسافت برای باهوش‌ترین افراد. از همان ابتدا، گیتس همیشه اصرار داشته که شرکت به بهترین ذهن‌ها نیاز دارد. از اینکه افراد نادان از نظر فن شناختی به او صدمه نمی‌زنند خرسند است. در برخی جاها این کار به عنوان نخبه‌گرایی محسوب شده و انتقادهایی را برانگیخته ولی اثرات مثبتی داشته است. شرکت قادر به استخدام بسیاری از دانشجویان تیزهوش شده که مستقیما از دانشگاه به امید کار در بهترین شرکت جذب می‌شوند.

۵- رمز بقا را فراگیر
گیتس به راحتی می‌پذیرد که رقبایش بیشتر نبردهای بازرگانی را به خاطر اشتباهات خودشان باخته‌اند. آنچه او به ویژه در آن مهارت دارد فرار از دام‌هایی است که دیگران در آن می‌افتند و این در حالی است که او از فرصت‌های ناشی از اشتباهات دیگران بهره‌برداری می‌کند.

۶- انتظار تشکر و سپاس‌گزاری را نداشته باش
بیل گیتس اهمیت داشتن دوستان را در جایگاه‌های بالا می‌داند. با وجود نبرد جاری او با تنظیم‌کنندگان ضد تراست آمریکا، گیتس تلاش کرده که نظر مدیران اجرایی شرکت‌های فورچون ۵۰۰ را جلب نموده و گردهمایی‌هایی از مدیران اجرایی در سیاتل و سایر شهرها در سراسر ایالات متحده برگزار می‌کند.

۷- جایگاه برتر را برگزین
بیل گیتس نوعی رهبر جدید در کسب و کار است. در طول سالیان، بارها نشان داده که گویا او نزدیک‌ترین ارتباط را با غیب‌گوی صنعت کامپیوتر دارد. درک عمیق او از فن‌آوری به عنوان یک شیوه منحصر به فرد از ترکیب کردن داده‌ها به او توانایی ویژه‌ای داده که روندهای آتی را دریابد و استراتژی مایکروسافت را هدایت و راهنمایی کند. این کار نیز مایه شگفتی در بین طرفداران مایکروسافت و مرعوب شدن رقبای آن شده است.

۸- همه پایگاه‌ها را تحت پوشش قرار ده
عنصر مهم و کلیدی موفقیت مایکروسافت همانا توانایی آن در اداره و کنترل چند پروژه بزرگ به طور همزمان می‌باشد. خود گیتس یک فرد چندکاره اصلی است و گفته می‌شود که قادر به انجام چند گفت‌وگوی فنی به طور هم‌زمان می‌باشد، این توانایی قابل توجه وی در روش و نگرش شرکت بازتاب یافته است. به عبارت دیگر مرتب در حال کشف بازارهای جدید و کاربردهای جدید نرم‌افزاری است. با این کار حذف کارهای بزرگ بعدی منتفی است.

۹- یک کسب و کار جمع و جور را تدارک بین
در پیوند با ارزش‌گذاری بازار سهام شرکت، مایکروسافت نسبتا شرکت کوچکی باقی مانده است. همچنین از نظر داخلی، شرکت همواره به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم شده تا مناسب‌ترین محیط گروه بازرگانی را حفظ کند. گاهی اوقات، تغییرات به قدری سریع بوده که به نظر می‌رسد مایکروسافت تقریبا به طور هفتگی بخش‌های جدید ایجاد می‌کند. گیتس به حفظ یک ساختار ساده اعتماد دارد تا او را قادر به حفظ کنترل شرکت کند. هر موقع احساس کند که خطوط ارتباطی در حال کشش یا نامشخص است او در ساده کردن ساختار تردیدی به خود راه نمی‌دهد.

۱۰- همیشه مواظب کارهایت باش
اکنون بیش از دو دهه است که گیتس در بالای سر کار و حرفه خود است. در این زمان او ثروتمندترین مرد جهان است که برای کسی که هنوز در اوایل دهه چهل سالگی خود است بد نیست. معذالک با وجود ثروت هنگفت و موفقیت‌هایش هیچ نشانه‌ای از کم شدن فعالیت گیتس دیده نمی‌شود. او می‌گوید که با این «ترس پنهان» برانگیخته می‌شود که ممکن است کار بزرگ بعدی را از دست بدهد. او قصد تکرار اشتباهات سایر شرکت‌های مسلط کامپیوتری نظیر آی- بی- ام و اپل (Apple) را ندارد.

دانش و آگاهی در خدمت اندیشه‌
مهم‌ترین توصیه بیل گیتس، ثروتمندترین مرد جهان و غول کامپیوتری قرن بیست و یکم، برای موفقیت در کسب و کار این است که دانش و آگاهی را به خدمت اندیشه‌های راهبردی درآوریم و برای این منظور گیتس، رعایت نکات زیر را ضروری می‌‌داند:
۱- خبرهای ناگوار را با شتاب پخش کنید.
گیتس عقیده دارد یکی از ویژگی‌های یک مدیر خوب این است که بتواند به جای انکار خبرهای بد، با آنها کنار بیاید و چگونگی خبرها را به خوبی شناسایی کند. پس مدیران عامل، باید خبرهای بد را جستجو و پذیرش کنند و سازمان را به پاسخگویی مناسب بدان تشویق کنند و به این مهم اطمینان داشته باشند که خبرهای بد نیز همانند خبرهای خوش در مدیریت خریدار دارد.
همچنین به نظر گیتس توانایی یک شرکت در میدان رقابت به توان پاسخگویی آن شرکت در برابر رخدادهای برنامه‌ریزی نشده (خوب و یا بد) بستگی دارد،‌گیتس توصیه می‌‌کند باید اشتباه‌های ارزشمند تجربه‌های شکست خورده در راهی درست – را ارج بنهیم و به آنها پاداش دهیم.

۲- خبرهای بد را به خوب تبدیل کنید. گیتس عقیده دارد برای موفقیت در کسب و کار باید به پیشواز خبرهای بد برویم تا جاهایی را که نیاز به بهسازی دارند بشناسیم و خبرهای بد را به پیامدهای خوب تبدیل کنیم. گیتس برای موفقیت در این امر توصیه می‌‌کند (ناخشنودترین مشتریان) را به عنوان بزرگ‌ترین منبع یادگیری مدیریت دریابیم و در کسب و کار خود ساختار و سیاست‌هایی پیاده کنیم که شکایت‌ها را با شتاب و بی‌‌واسطه با راه‌حل‌ها پیوند دهند.

۳-  بهره هوشی سازمان خود را بالا ببرید. این بحث را با سخنی از (جک ولش) رییس هیئت مدیره جنرال الکتریک آغاز می‌‌کنیم که می‌‌گوید: (توان یادگیری و به عمل درآوردن پرشتاب آموخته‌ها،‌ بزرگ‌ترین امتیاز رقابتی را در اختیار سازمان می‌گذارد.) گیتس برای آنکه بهره هوشی سازمان خود را بالا ببرد، توصیه می‌‌کند از (مدیریت دانایی) استفاده کنیم؛ یعنی اطلاعات را گردآوری و سازماندهی کرده و سپس به کاربرانی که بدان نیاز دارند، برسانیم و برای بهسازی پیوسته اطلاعات از راه تجزیه و تحلیل داده‌ها با دیگران همکاری داشته باشیم. همچنین باید بر روی بزرگ‌ترین دارایی یعنی (افراد باهوش) سرمایه‌گذاری کنیم و افراد هوشمند را به استخدام سازمان درآوریم، چرا که آنان کارهای فکری می‌‌کنند. گیتس نقش مدیرعامل را در بالا بردن بهره هوشی سازمان بسیار موثر می‌‌داند و عقیده دارد که نقش مدیر عامل در بالا بردن بهره هوشی شرکت حکم می‌‌کند تا محیط کار را به گونه‌ای بیافریند که همه برای بهتر شدن شرایط کلی کار فکر کنند.

۴-  به یاد داشته باشید که بردهای بزرگ با خطرهای بزرگ همراهند. به نظر گیتس در آغوش کشیدن پیروزی‌های بزرگ، گاهی به خطر کردن‌های بزرگ نیاز دارد و باید در صنعت، اطلاعات را جانشین موجودی انبارها کنیم و در فعالیت‌های دانش‌بر، اطلاعات را برابر خطرها قرار دهیم. گیتس در این خصوص می‌‌گوید: (دور بودن از اطلاعات در میدان کارهای دانش‌بر، همانند جدا کردن مغز از یک دانشمند فرهیخته است.)

جمله های طلا‌یی
 _ از زندگی خود لذت ببرید، بدون آن که آن را با زندگی دیگران مقایسه کنید.
_ هنگامی که چشمان ما نمی‌‌تواند مسیر را مشاهده کند، امید، قدم‌های ما را در مسیر صحیح قرار می‌‌دهد.
_ اندیشیدن تا زمانی که با عمل همراه نباشد، خلاقانه نیست.
_ یک انسان خردمند، فرصت‌ها و شانس‌ها را می‌‌سازد، نه این که در انتظار آنها بنشیند. _ هیچ کسی جز خود ما مسئول بدبختی و خوشبختی‌های ما نیست.
_ بکوشید عظمت در نگاهتان باشد، نه آنچه بدان می‌‌نگری.
_ با الهام از نیروی ایمان، خود را به سوی موفقیت سوق دهید.
_ عادت کنید که بلند و قاطع حرف بزنید تا احساس قدرت کنید.

تا بی نهایت از تقلید کورکورانه بپرهیزیم
یکی از درس‌های مهمی که در زندگی باید بیاموزیم این است که متضاد شجاعت، ترسو بودن نیست، بلکه پیروی کورکورانه و کپی کردن روش زندگی دیگران است. ممکن است شما سال‌های پرارزش و برگشت‌ناپذیری را صرف پیروی از دیگران کرده باشید،‌ در صورتی که از این مساله غافلید که همان افراد در حال تقلید از خود شما هستند!

به راستی چه چیزی باعث می‌‌شود که در زندگی، رفتارها و نوع تصمیم‌گیری و دیدگاه‌هایمان کپی‌برداری از دیگران باشد. به عنوان مثال چرا اگر دوستان ما ازدواج می‌‌کنند، یا تحصیلات دانشگاهی دارند یا جای خاصی زندگی می‌‌کنند و یا کارهای دیگری در زندگی‌شان انجام می‌‌دهند، ما هم باید همان کارها را بکنیم؟ شاید اتفاقات فوق باید در مقطع زمانی دیگری برای ما رخ بدهند و یا حتی ما باید زودتر آن را انجام می‌‌دادیم و یا چه بسا،‌ هیچ زمانی نباید در مورد ما، آن اتفاق‌ها رخ دهد. چرا اغلب خود را با دیگران مقایسه می‌‌کنیم و ارزش‌های وجودی خویش را زیر سوال می‌‌بریم. بیایید خود را از این تقلید کورکورانه ذهنی رهایی بخشیم و بیاموزیم که خداوند به همه انسان‌ها استعدادهای به خصوصی عطا کرده است، اگر ما در زمینه‌ای از زندگی موفق نیستیم،‌ مطمئنا در زمینه‌های دیگر زندگی‌مان موفق عمل کرده‌ایم و می‌‌توانیم به آنها افتخار کنیم.

منبع:migna.ir

امتیاز دهید

اشتراک گذاری مطلب

دیدگاه ها